عاشق بزرگ ایران به دیار معشوق شتافت

محمدرضا شجریان موزیسین بزرگ ایرانی که با القاب استاد آواز ایران و خسروی آواز ایران شهرت داشت بعد از تحمل یک دوره بیماری در سن ۸۰ سالگی درگذشت. دقایقی پیش فرزند او همایون شجریان این خبر را با یک انتشار یک پست اینستاگرامی تایید کرد و نوشت «خاک پای مردم ایران به دیار معشوق پرواز کرد».
محمدرضا شجریان مهرماه سال ۱۳۱۹ در شهر مشهد متولد شد. پدرش قاری قرآن بود و از همان کودکی زیر نظر پدرش تلاوت قرآن با صوت و سپس آواز را فرا گرفت. اولینبار سال ۱۳۳۱ صدای او از رادیو پخش شد که قرآن میخواند.
از سال ۱۳۳۸ که به دانشسرا رفت تحت تعلیم آواز هم قرار گرفت. بعضیها نمیدانند که استاد آواز ایران در خطاطی هم دستی داشت و سال ۱۳۴۹ درجهی ممتاز خوشنویسی را کسب کرد.
خانوادهی شجریان مذهبی بودند و طبعا تمایلی به آواز خواندن او نداشتند در نتیجه تا اوایل دههی پنجاه او با نام مستعار سیاوش بیدگانی در رادیو میخواند و بعد از آن پدرش به او اجازه داد که از نام اصلیاش استفاده کند. دههی پنجاه اوج شکوفایی شجریان بود. وقتی با فرامرز پایور، نوازندهی سنتور آشنا شد و ردیفهای آوازی و نواختن پیشرفتهی سنتور را نزد او فرا گرفت. در برنامهی گلها با نورعلی خان برومند آشنا شد و شیوهی آوازی دیگری را نزد او آموخت. عبدالله دوامی به او شیوه تصنیفخوانی را آموزش داد.
بعد یکی از مهمترین گروههای موسیقی تاریخ ایران تشکیل شد. شجریان به همراه محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجهای به عضویت مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی به سرپرستی داریوش صفوت درآمدند. شجریان یکی از اولین کسانی بود که با خواندن شعر «داروگ» نیما یوشیج به صورت تصنیف شعر نو را در قالب موسیقی سنتی خواند. اتفاقی که بعدها با آلبومی مثل «زمستان است» تکرار شد.
شجریان دستگاههایی را که میرفت دوباره فراموش شود مثل راستپنجگاه را با اجراهایش دوباره زنده کرد. اسفند ماه سال ۱۳۵۷ شجریان شرکت دلآواز را بنیان گذاشت. همان سال مهمترین گروه موسیقی ایرانی به سرپرستی محمدرضا لطفی و با حمایت هوشنگ ابتهاج بنیان گذاشته شد: گروه چاووش. اعضای گروه چاووش ترکیبی از اعضای دو گروه قبلی شیدا و عارف بودند. جنگ شروع شد و شجریان به همراه چاووش سرودهای انقلابی و میهنی مثل «برادر غرق خونه» و «ایران ای سرای امید» را خواند.
سال ۱۳۵۸ شجریان آوای به یادماندنی ربنا را خواند که تا سالها زینتبخش سفرهی افطار مردم در ماه مبارک رمضان بود. دههی شصت زمان همکاری محمدرضا شجریان با پرویز مشکاتیان بود. آلبومهای درخشانی مثل «آستان جانان»، «دود عود» و «جان عشاق» حاصل این همکاری است. چاووش از هم پاشید و شجریان کنسرتهایش را با گروه عارف به سرپرستی مشکاتیان برگزار میکرد.
دههی هفتاد شجریان همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی کنسرتهایی را در اروپا و آمریکا برگزار کرد. آلبوم به یادماندنی و دوستداشتنی «سرو چمان» محصول این دوران است.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد.
سال ۱۳۷۹ یک گروه درخشان دیگر با حضور شجریان تشکیل شد. او و حسین علیزاده و کیهان کلهر کنار هم قطعات فوقالعادهای را خلق کردند و البته همایون شجریان هم همراهیشان میکرد. «زمستان است» و کنسرتهای «همنوا با بم» محصول این دوران هستند که تا اواسط دههی هشتاد ادامه پیدا کرد.
آلبومهای «بی تو به سر نمیشود» و «فریاد» از این گروه نامزد دریافت جایزهی گرمی شدند.
سال ۱۳۸۷ محمدرضا شجریان یک گروه موسیقی بنیان گذاشت و به احترام جلیل شهناز نام آن را شهناز گذاشت. از اتفاقات مهم در این گروه استفاده از سازهای ابداعی شجریان بود. بعد از دهمین انتخابات ریاست جمهوری شجریان از صدا و سیما خواست که دیگر آهنگهای او را پخش نکنند. او هر چند حساب «ربنا» و «مناجات افشاری» را جدا کرده بود اما دیگر این دو قطعه هم از صدا و سیما پخش نشدند.
در دههی نود شجریان به صورت محدود با برادران پورناظری همکاری کرد اما آلبوم جدیدی از او منتشر نشد و آلبومها در حقیقت اجراهایی بودند که او در خارج از کشور داشت.
سال ۱۳۹۵ بود که شجریان با چهرهای جدید برای تبریک نوروز در شبکههای اجتماعی ظاهر شد و خبر از این داد که چند سالی است به سرطان مبتلا شده.
فروردین ۱۳۹۸ جشنواره موسیقی بنیاد آقاخان جایزهی ویژهی «خداوندگار موسیقی» را به محمدرضا شجریان تقدیم کرد. هیات داوران این جشنواره در بیانیهای اعلام کرد: «علت تقدیم این جایزه به محمدرضا شجریان نقش آفرینی مستمر او در غنی کردن میراث موسیقایی بشر، استادی بی همتای او در موسیقی و تاثیرگذاری اجتماعی او به عنوان یک موسیقیدان و معلم در ایران و خارج از مرزهای این کشور بوده است.»
شجریان همچنین نشان عالی وزارت فرهنگ و هنر دولت فرانسه را دریافت کرده است. اما واقعیت این جاست که مقام شامخ هنری شجریان بالاتر از هر جایزه و نشانی است. هنر او که در طول چند دهه به موسیقی ایران وزن خاصی بخشید جایگاهی دارد که باعث میشود فقدان او یک ضایعهی ملی تلقی شود.
جدا از این که محمدرضا شجریان جزو آن هنرمندانی بود که او را مردمی میخوانند و همیشه و در همه حال سعی کرد در مقاطع مختلف کنار مردم قرار بگیرد.
درگذشت او یک فاجعه برای جامعهی هنری و ملت ایران محسوب میشود.
یادش گرامی و جاودان باد.